کد مطلب:94644 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

خطبه 227-در ستایش پیامبر












[صفحه 562]

كریمی كه زبان توصیف خاكیان از وصفش عاجز است، پاك آفریدگاری است كه محمد امین را به پیامبری برگزید حمد و سپاس، آفریدگاری را سزاست كه عمیق ترین ادراكات از شناخت ذات پاكش ذلیل و عاجزند، و هیچ مكانی او را در بر نگیرد. چشم ها توان دیدنش را نداشته، و حجابی و پرده ای او را مستور نكند آفرینش و نوآوریش دلیل بر جاودانه بودنش می باشد و آفریدگان، گویای این حقیقت اند كه او را شبیه و مانندی نیست. او خداوندی است كه به وعده خود وفا كند، و بسی برتر و بزرگتر از آنست كه نسبت به بنده ای، ظلمی و یا ستمی روا دارد. با مخلوق خویش به عدل و داد رفتار مینماید، و حكم و فرمان خود را از روی صدق و راستی جاری میسازد جاودانگی و هستی خویش را، با ازلیت و ابدیت بی آغازش، و نوآوری و خلق آفریدگانش و سرنوشتی كه هر شیئی به نابودی دارد، به ثبوت میرساند. یكی است، نه آنكه این واحد در شمار اعداد باشد. جاودان است، نه با حساب زمان و ایام. قائم است، نه بیاری پشتیبان و ستونی. اندیشه های عمیق او را دریابند، نه با تماشا و دیدارش. و سرانجام جملگی آنچه بچشم آید به هستی اش گواهی میدهند، نه اینكه همه یكجا با هم جمع و حاضر شوند. هیچ اندیشه ای به كنه

ذاتش ره نیابد، بلكه با ادراك، در اندیشه ها حقیقت پاكش آشكار گردد و به سبب همان خردها از حیطه گنجایش در آنها بیرون است و افكار بلند، در هستی او با خود به محاكمه نشینند. بزرگیش را حدودی نیست كه به نهایتی رسد، و عظمتش را ظرفیتی همچون اجسام نیست كه به توان بوصفش آورد. بلكه بزرگیش از چنین توصیفات بیرون، و عظمتش از همه چیز افزون است گواهی میدهم كه محمد امین (كه درود خدا بر او و بر آلش باد) بنده درست كردار و فرستاده برگزیده خداست. پروردگار او را با دلائل لازم و حجتهای واجب، و با پیروزمندی و راههای روشن و آشكار بسوی خلق فرستاد. آنگاه رسول فرزانه، در حالیكه راست را از ناراست جدا میفرمود، پیام خدا را به عالمیان رسانید، و مردم را براه رستگاری و پرهیزكاری دعوت فرمود. پرچم های هدایت را برافراشت، و آثار نیكبختی را بپا داشت. رشته های ایمان و اسلام را محكم گردانید، و فلسفه اعتقاد و اطمینان را استوار ساخت

[صفحه 563]

پیل و مور، كوه و كاه، كوچكترین ذره ای كه بچشم نیاید و بزرگترین فلكی كه در محدوده چشم نگنجد، همه دلیل بر بزرگی و عظمت خداوند بی همتاست جای تردید نیست كه اگر مردم به عظمت و شوكت و نعمت و رحمت خدا بیندیشند به راه راست باز میگردند و از آلام شكنجه بار آتش سوزان میرهند اما دریغا كه دلها بیمار و چشمها نابیناست! چرا به جنبنده كوچكی كه آفرینشش كامل است و پروردگارش به او چشم و گوش بخشیده، و او را استخوان و پوستی متناسب داده، نمی نگرید؟ مور را بنگرید كه با چنان اندام كوچك و نازك، با نیم نگاهی دیده نشود، و جزئیات وجودش در وهم نگنجد بیندیشید كه چگونه راه خویش را یافته و در كسب روزی خویش به هر سو میشتابد. دانه را به لانه اش می كشاند و آن را در انبار- برای روزهای سخت و تنگ- ذخیره میكند. در تابستان برای زمستان دانه جمع می كند، و برای ورود و اقامت در لانه خود، تا وقت بازگشتن، تدارك می بیند. خداوند كفیل روزیش بوده، و راه رزقش را باقتضای وضعش گشوده است. جهان آفرینی كه بسیاری انعام و اكرام و جود و احسانش، در شمار نیاید، هرگز از چنین جنبنده ای غافل نیست، هر چند كه بر خاك خشك و سنگ خارا مسكن گزیند. اگر در دستگاه گوا

رش و بالا و پائین، و برون و درون، و سر و چشم و گوش و شكم مور، بنگری و در آنها اندیشه كنی، از آفرینش چنین موجود ذیروحی، حیرت زده شده و از توصیفش عاجز خواهی ماند پس، چنین آفریدگار بی مثالی، كه مور را به روی دست و پا بحركت آورده، و جثه اش را بر آنها استوار ساخته، برایش در آفرینش چنین موجوداتی شریكی و دستیاری نبوده و بزرگ و پاك و بی همتاست. و اگر در این راه، اندیشه را به نهایت ادراك رسانی، سرانجام به لیلی راه نیابی، جز اینكه به اعتراف آئی كه، خالق پیل و مور و خزه و خرما، پاك آفریدگار بی همتاست. از این رو، بدلیل حكمت و دقتی كه برای برتری هر چیز نسبت به چیز دیگر بكار برده و به سبب اختلاف آفرینش هر جانداری، با جاندار دیگر: خرد و كلان، سبك و سنگین و زورمند و ضعیف، در ماهیت آفرینش و نیز در برابرش همه یكسانند، حتی آسمان و هوا و باد و آب. اینك، به مهر و ماه و درخت و نهال، به سنگ و آب، و روز و شب، و به جریان دریبها و انبوه كوهها و رفعت قله ها، و بسیار بودن نعمات و گوناگون بودن زبانها بنگرید. حالیا، وای بر كسی كه آفریننده اینهمه مخلوق بیرون از شمار را انكار كند و ناظم چنین آفرینش بی مانندی را باور ندارد. شگفتا! منكران می

پندارند همچون گیبهان خود روی صحاری هستند كه دانه پراكنی و برزگری نداشته اند، و اینهمه صورتهای گوناگونشان را صورتگر و نقاشی نبوده و نیست؟! چنین یاوه سرایان، در ادعایشان نه بدلیل استواری متكی هستند، و نه در اعتقاداتشان حقیقتی نهفته است. مگر ممكن است بنائی را سازنده ای و گناهی را گنهكاری نباشد؟

[صفحه 565]

از آفرینش مور میگذریم و سخن از خلق ملخ به میان می آوریم. جانداری كه آفریدگار سبحان، برایش دو چشم سرخ و پر فروز آفریده و دو گوش پنهانش بخشیده و دهانی مناسب برایش گشوده است او دارای حسی قوی و دندانی است كه بوسیله آن گیاه را بچیند و نیز دو پای داس مانند دارد كه بیاری آن دو بجهد. برزگران از هجوم آنان به كشتزارشان بیم دارند، و اگر جملگی دهقانان گرد هم آیند، یارای مقاومت و دفع آنان را ندارند. مگر این كه ملخها پروازكنان به كشتزار آمده، قسمت خویش را برچینند و سپس بپرواز آیند و دور شوند. حال آنكه تمام پیكر ملخ به اندازه یك بند انگشت باریك آدمی نیست. پس چنین آفریدگاری كه، آنچه در آسمانها و زمین است او را به اختیار و اضطرار سجده كند، و در برابرش به خاكساری چهره بر خاك ساید، و در حال تسلیم و ناتوانی فرمانش بجان برد و از روی بیم و ترس، عنان كار و جانش را باو سپارد، بسی پاك و منزه است. مرغان و پرندگان در اختیار امر و فرمانش هستند، و یزدان سبحان شماره پرها و تعداد دم و باز دم نفسهایشان را میداند. كردگاری كه دست و پای آنها را برای بیابان و دریا، متفاوت آفرید و قسمت و روزیشان را بحدی خاص مقرر و مقدر فرمود. این ز

اغ و این عقاب، این كبوتر و این شترمرغ و همه آفریده آن خدائی هستند كه بر همه چیز احاطه دارد. و هر مرغی بنامی و صفتی معروف شده، و كردگار مهربان عهده دار روزیشان گردیده است. ابر تیره و باران زا پدید آورد، و ریزشش را برای هر جائی مقدر و مقرر فرمود. زمین را پس از خشكی پر آب كرد، و خاك را بعد از خشكسالی، به زیور گیبهان فراوان و سرسبز بیاراست


صفحه 562، 563، 565.